اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ کشته

نویسه گردانی: CRʼḠ KŠTH
چراغ کشته . [ چ َ /چ ِ غ ِ ک ُ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چراغ افسرده . چراغ بسمل و چراغ مرده . (آنندراج ) :
کدامین شاخ گل دامن فشان زین بزم بیرون شد
که بوی گل بمغزم از چراغ کشته می آید.

صائب .


رجوع به چراغ کشتن و چراغ خاموش و چراغ مرده شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.