اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چراغ گرفتن

نویسه گردانی: CRʼḠ GRFTN
چراغ گرفتن . [ چ َ / چ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) مرادف چراغ برافروختن . (آنندراج ). چراغ روشن کردن . چراغ سوختن و چراغ برکردن . (آنندراج ) (غیاث ). روشن کردن چراغ . (ارمغان آصفی ) :
بداغ ساده رخان چند سوزم این پسران
مرا چراغ نخواهند بر مزار گرفت .

شانی تکلو (از آنندراج ).


رجوع به چراغ روشن کردن و چراغ افروختن و چراغ سوختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
گل چراغ گرفتن . [ گ ُ ل ِ چ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب )سوخته ٔ فتیله ٔ چراغ را بریدن . سوخته را جدا کردن .
گرفتن چراغ . [ گ ِ رِ ت َ ن ِچ ِ ] (مص مرکب ) خاموش کردن آن . (آنندراج ) (غیاث ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.