چراغ گل کردن . [ چ َ
/ چ ِ گ ُک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از چراغ روشن کردن . (آنندراج ). ترقی کردن و زیاد شدن روشنی چراغ ، چه ترقی هر چیز را، گل کردن آن گویند. (فرهنگ نظام )
: شبی کز می چراغ حسن اوگل کرد دانستم
که هم بلبل من سرگشته هم پروانه خواهم شد.
خواجه آصفی (از آنندراج ).
|| کنایه از چراغ خاموش کردن هم آمده . برای اطفای چراغ ، چون چراغ نشاندن و چراغ کشتن مستعمل است . (آنندراج ). خاموش کردن چراغ ، چه فتیله ٔ نیم سوخته که بعد از خاموش شدن شعله چند لحظه سرخ میماند تشبیه به گل شده است . (فرهنگ نظام )
: درآن محفل که شمع روی او نیست
چراغ دیده را گل میتوان کرد.
طاهر غنی (از آنندراج ).
رجوع به چراغ خاموش کردن و چراغ کشتن شود.