گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چراغ نهادن نویسه گردانی: CRʼḠ NHADN چراغ نهادن . [ چ َ / چ ِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) چراغ روشن کردن . چراغ برافروختن . سوختن و افروختن چراغ . || کنایه از برافروختن . تحویل از برجی ببرجی : چو اندر بره خور نهادی چراغ پسش دشت بودی و در پیش باغ .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی چراغ براه نهادن چراغ براه نهادن . [ چ َ / چ ِ ب ِ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) روشنی پیش پای کسی گذاشتن . رفع تاریکی و ظلمت کردن . چراغ بر سر راه برای روشن ب... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود