اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرب سخن

نویسه گردانی: CRB SḴN
چرب سخن . [ چ َ س ُ خ َ ] (ص مرکب ) چرب گفتار. چرب گو. خوش سخن .آنکس که بسخنان نرم و دلاویز شنونده را مجذوب خود کند. چرب زبان . لَبِق . لَبیق . (منتهی الارب ) :
گر من لابه ساز چرب سخن
چه بسی لابه ها بدل ندهم .

فرخی .


|| متملق . چاپلوس . زبان باز. مردم فریب :
من از فریب تو آگه نه و تو سنگین دل
همی فریفته بودی مرا به چرب سخن .

فرخی .


رجوع به چرب زبان و چرب گفتار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.