چرب و نرم . [ چ َ ب ُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) غذای چرب و نرم ؛ طعام و خوراک پرروغن و پخته . || کنایه از غذای مطبوع و لذیذ. خوراک خوردنی و دوست داشتنی . غذائی باب طبع. طعام لذیذ و گوارا
: وز بهر خز و بز و خورشهای چرب و نرم
گاهی به بحر رومی و گاهی به کوه غور.
ناصرخسرو.
-
زبان چرب و نرم ؛ زبانی که سخن مطبوع و دلپذیر گوید. متملق و چاپلوس . رجوع به چرب و نرمی شود.
-
سخن چرب و نرم ؛ گفتاری نرم و دلنشین و رام کننده .