اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخ

نویسه گردانی: CRḴ
چرخ . [ چ َ ] (اِخ ) نام شهری بوده قدیم ، در خراسان . (برهان ) ۞ . نام شهریست بخراسان . (صحاح الفرس ). نام شهری در خراسان . (ناظم الاطباء). نام دهی است از ولایت غزنین . (برهان ). ۞ بمعنی دهی است از مضافات غزنین که شیخ یعقوب چرخی از آنجا بوده . (انجمن آرا) (آنندراج ). نام دهی است از مضافات غزنین . (جهانگیری ). دهی در غزنین . (ناظم الاطباء). رجوع به چرخی شود :
با خلق بداوری بود قاضی چرخ
وز علم و عمل بری بود قاضی چرخ
بر مشته اگر می برید نیست عجب
زآنروی که مشتری بود قاضی چرخ .

مهستی (از صحاح الفرس ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
بطاق چرخ رساندن . [ ب ِ ق ِ چ َ رَ / رِ دَ ] (مص مرکب ) مبالغه در رفعت و بلندی است . (آنندراج ) : بطبع قافیه سنجان که در معارج نظم بطاق چرخ ...
چوب لای چرخ گذاشتن؛ میان پره های گردونه قطعه چوبی قرار دادن تا از حرکت آن جلوگیری کند. - || مجازاً، سنگ پیش پاانداختن . ایجاد مانع کردن، در مقابل پیشر...
چرخ بخار ماشین بخار دستگاه بخار دیگ بخار موتور بخار موتور بخار یک موتور حرارتی است که کار مکانیکی را با استفاده از بخار به عنوان سیال کار خود انجام می...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.