اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخ اخضر

نویسه گردانی: CRḴ ʼḴḌR
چرخ اخضر.[ چ َ خ ِ اَ ض َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فلک ماه . (ناظم الاطباء). کره ٔ ماه . چرخ اثیر. || چرخ . کنایه از آسمان و سپهر و فلک و فلک اول :
همی تا جهانست و این چرخ اخضر
بگردد همی گرد این گوی اغبر.

ناصرخسرو.


ناصر غلام و چاکر آنکس که این بگفت
جان و خرد رونده بر این چرخ اخضرند.

ناصرخسرو.


بدانش گرای ای برادر که دانش
ترا برگذارد از این چرخ اخضر.

ناصرخسرو.


ای قادری که هست بتقدیر حکم تو
گردنده چرخ اخضر و تابنده مهر و ماه .

سوزنی .


خوی شاهان در رعیت جا کند
چرخ اخضر خاک را خضرا کند.

مولوی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.