اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخ دادن

نویسه گردانی: CRḴ DʼDN
چرخ دادن . [ چ َ دَ ] (مص مرکب ) بمعنی حرکت دوری است . (آنندراج ). چرخانیدن . گرد گردانیدن . چرخاندن :
در دم اندیشه چون به خنصر اقبال
چرخ دهی خاتم سهیل نگین را.

طالب آملی (از آنندراج ).


|| در تداول عامه ، راه بردن و گردش دادن انسان یا حیوانی را در محلی ؛ چنانکه فی المثل گویند: این طفل را فلانجا چرخی بده و زود برگرد. یا: این اسب را چرخی بده تا عرقش خشک شود. || در تداول عوام ، گوشت را در تابه سرخ کردن . مدتی کوتاه در روغن جوشان پختن چیزی را. کمی در روغن داغ سرخ کردن گوشت و جز آن را. سرخ و برشته کردن گوشت و مانندآن . مرغ را در تابه تاب دادن . در تاوه چرخاندن گوشت و مانند آن . بو دادن چیزی در دیگ یا تابه .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.