گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چرخ دار نویسه گردانی: CRḴ DʼR چرخ دار. [ چ َ ] (نف مرکب ) بمعنی کماندار است . (آنندراج ). دارنده ٔ کمان . آنکس که با کمان تیراندازی کند : ز شه برجی قضا را چرخداری ملک را دید در میدان برابر.حکیم ازرقی (از آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود