اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چرخکی زدن

نویسه گردانی: CRḴKY ZDN
چرخکی زدن . [ چ َ خ َ زَ دَ ] (مص مرکب ) چرخگی زدن . چرخ زدن و رقص کردن کشتی گیران در مقام غالب آمدن بر حریف . (غیاث ). || رقصیدن از روی شعف و خوشحالی . (ناظم الاطباء) :
باز در معرکه آن تازه نهال گلپوش
چرخکی زدکه سرم چرخ زد و رفت ز هوش .

میرنجات (از آنندراج ).


رجوع به چرخکی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.