چرکین کردن
نویسه گردانی:
CRKYN KRDN
چرکین کردن . [ چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کثیف کردن . آلوده کردن . شوخگین کردن . تَدنیس . (منتهی الارب ). رجوع به چرک و چرکن و چرکین شود.
- چرکین کردن دل کسی را ؛ افسرده و ملول و آزرده خاطر ساختن او را.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.