اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشته خوردن

نویسه گردانی: CŠTH ḴWRDN
چشته خوردن . [چ َ / چ ِ ت َ / ت ِ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) چاشت خوردن . طعمه خوردن . طعام اندک خوردن . رجوع به چشته شود. || طعمه خوردن حیوان درنده ، چون خواهند که درنده ای مانند شیر و ببر و امثال آنها را شکار کنند جایی طعمه میگذارند، او میاید و میخورد و بار دیگر که برای خوردن آن طعمه میاید شکار میشود. (فرهنگ نظام ). چاشنی خوردن . مسته خوردن . مزه چشیدن . رجوع به چشته شود. || از چیزی لذت بردن و باز درپی آن یا مانند آن برآمدن . (فرهنگ نظام ). انتظار معاش بی تلاش و رزق بی زحمت داشتن . رجوع به چشته شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.