اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم باز کردن

نویسه گردانی: CŠM BAZ KRDN
چشم باز کردن . [ چ َ / چ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چشم گشودن . مقابل چشم بستن . || در تداول عامه ، کنایه از کسی یا چیزی را بدقت و کنجکاوی نگریستن . || بمجاز، بیدار شدن . از خواب برخاستن .
- چشم رضا و مرحمت به کسی یا برکسی باز کردن ؛ کنایه از نظر مهر و محبت بدان کس داشتن . بنظر لطف و نوازش نگریستن :
چشم رضا و مرحمت بر همه باز میکنی
چون که ببخت من رسد اینهمه ناز میکنی .

سعدی .


|| در تداول عامه ، به گربه یا سگ نوزاد گویند که تازه چشم واکرده است ، یعنی هنوز چند روز از تولد او نگذشته است و چیزی درک نمیکند و در مورد انسان گویند: تازه چشم بازکرده ؛ یعنی بی تجربه و نادان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.