چشم خواباندن . [ چ َ
/ چ ِ خوا
/ خا دَ ] (مص مرکب ) تغافل کردن . گویند فلانی چشم خود را خوابانیده است ؛یعنی دیده و دانسته تغافل کرده است . (از آنندراج ). نادیده انگاشتن . خود را به نادیدگی زدن
: دشمنان را دارم از تیغ تغافل سینه چاک
چشم خواباندن بود شمشیر خواباندن مرا.
صائب (از آنندراج ).
رجوع به چشم خوابانیدن شود.