چشم درد. [چ َ
/ چ ِ دَ ] (اِ مرکب ) درد چشم . (آنندراج ). وجع چشم . بیماری چشم . نوعی درد که چشم را رسد
: گر از من بچشمی رسد چشم درد
توانم در او توتیا نیز کرد.
نظامی (از آنندراج ).
خیالت پیشوای خواب و خوردم
غبارت توتیای چشم دردم .
نظامی (از آنندراج ).
فقیهی به ز افلاطون که آن کش چشم درد آید
یکی کحال کامل به ز صد عطار کژدانش .
خاقانی (از آنندراج ).