اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم روشن

نویسه گردانی: CŠM RWŠN
چشم روشن . [ چ َ / چ ِ م ِ رَ / رُو ش َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دیده ٔ روشن . چشم بینا. مقابل چشم تاریک و دیده ٔ تاریک .
- چشم ما روشن گفتن ؛ کنایه از چیزی عجیب و غریب دیدن یا حادثه ٔ غیر مترقبه ای اتفاق افتادن . (از آنندراج ) :
غبار خیل تو چون بر سپهر کحلی شد
ستاره ها همه گفتند چشم ما روشن .

کمال اسماعیل (از آنندراج ).


- || نیز بمعنی چشم روشنی گفتن و مبارکباد گفتن است کسی را که خبر خوشی دریافت داشته یا امر خیری برای او اتفاق افتاده . (از آنندراج ) :
هان بیعقوب بگوئید که از گمشده ات
میرسد پیرهنی چشم تو روشن باشد.

حاتم کاشی (از آنندراج ).


رجوع به چشم روشنی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشم روشن شدن . [ چ َ / چ ِ رَ / رُو ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب )شاد شدن و خرسند و خشنود شدن و مسرور گشتن . (ناظم الاطباء). || کنایه از کسب دیدار ...
روشن چشم . [ رَ / رُو ش َ چ َ / چ ِ ] (ص مرکب ) آنکه چشمش روشن است . قریرالعین . شاد و مسرور.
روشن چشم شدن . [ رَ / رُو ش َ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )قرة. (ترجمان القرآن ). کنایه از مسرور و شاد شدن .
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.