چشم سحاب . [ چ َ
/ چ ِ م ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی دیده ٔ ابرهاست چه همانگونه که از دیده ٔ آدمی اشک میریزد از سحاب نیز باران میبارد، پس بمجاز برای سحاب هم ، چشمی و دیده ای فرض کرده اند
: از کف زرفشان او خجلند
چشمه ٔ آفتاب و چشم سحاب .
سوزنی .