اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم سرخ کردن

نویسه گردانی: CŠM SRḴ KRDN
چشم سرخ کردن . [ چ َ / چ ِ س ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غضبناک شدن . (فرهنگ نظام ).
- چشم سرخ کردن به چیزی یا بر چیزی ؛ کنایه است از نگریستن بتمام شوق و رغبت ، و شیفته ومجنون او بودن . (آنندراج ). با شوق مفرط دیدن . (فرهنگ نظام ) :
برخسار تو چشم کردیم سرخ
از آن اشک ما لاله گون میرود.

کمال خجندی (از آنندراج ).


بهر گلرخ که کردم سرخ دیده
کنون از هر مژه خونم چکیده .

جامی (از آنندراج ).


|| طمع کردن . (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.