اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم سفید

نویسه گردانی: CŠM SFYD
چشم سفید. [ چ َ / چ ِ س َ / س ِ ] (ص مرکب ) گستاخ و بی شرم و بی حیا و بی ادب . (ناظم الاطباء). لجوج و پررو و حرف نشنو. چشم سپید و وقیح . || کنایه از چشم کور و نابینا. (آنندراج ). مرادف چشم شکسته و دیده ٔ سفید. (از آنندراج ) :
ورق دیده ٔ یعقوب همین مضمون داشت
که شود صبح طرب چشم سفید آخر کار.

خواجه آصفی (از آنندراج ).


رجوع به چشم سپیدشدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.