اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم شدن

نویسه گردانی: CŠM ŠDN
چشم شدن . [ چ َ / چ ِش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ظاهر شدن و روشن گشتن ومنکشف گردیدن باشد. (برهان ). کنایه از ظاهر و منکشف شدن . (آنندراج ). ظاهر شدن و روشن گشتن و منکشف گردیدن . (ناظم الاطباء). کشف شدن . آشکار شدن :
گفت بر من چشم شد اسرار عشق
مینمایم هر زمان تکرار عشق .

شیخ عطار (ازآنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
چشم سپید شدن . [ چ َ / چ ِ س َ / س ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مرادف چشم باختن . (آنندراج ). || بی حیا و گستاخ شدن . پررو و بی شرم شدن . || کور شدن...
سرخ چشم شدن . [ س ُ چ َ /چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت غضبناک گشتن : برآشفت بهرام و شد سرخ چشم ز گفتار پرموده آمد به خشم .فردوسی .
چشم گرم شدن . [ چ َ / چ ِ گ َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) چشم گرم ساختن و چشم گرم کردن . (از آنندراج ). دیده گرم شدن . (آنندراج ). خواب رفتن اندک ...
چشم انداز شدن . [ چ َ / چ ِاَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تغافل کردن و غافل بودن از چیزی . || از بالا نظر کردن . (ناظم الاطباء).
روشن چشم شدن . [ رَ / رُو ش َ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب )قرة. (ترجمان القرآن ). کنایه از مسرور و شاد شدن .
چشم روشن شدن . [ چ َ / چ ِ رَ / رُو ش َ ش ُ دَ ] (مص مرکب )شاد شدن و خرسند و خشنود شدن و مسرور گشتن . (ناظم الاطباء). || کنایه از کسب دیدار ...
چشم و گوش شدن . [ چ َ / چ ِ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دقت کاملانه در کاری کردن . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.