گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چشم شکسته نویسه گردانی: CŠM ŠKSTH چشم شکسته . [ چ َ / چ ِ م ِ ش َ / ش ِ ک َ ت َ / ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) چشم سفید و دیده ٔ سفید : نقش نگه درست ز خطش نشسته است این سرمه مومیایی چشم شکسته است نجف قلی خان (از آنندراج )رجوع به چشم سفید شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود