اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم فروبستن

نویسه گردانی: CŠM FRWBSTN
چشم فروبستن . [ چ َ / چ ِ ف ُ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) چشم برهم نهادن . چشم بستن . چشم فرودوختن .
- چشم از چیزی فروبستن ؛ اعتراض کردن از اعتنا نمودن بشأن آن چیز. (آنندراج ).
- || صرف نظر کردن از آن چیز :
دلارامی که داری دل در او بند
دگر چشم از همه عالم فروبند.

سعدی .


- چشم از جهان فروبستن ؛ کنایه است از مردن و قطع حیات کردن . رجوع به چشم فرودوختن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.