چشمک زدن . [ چ َ
/ چ ِ م َ زَ دَ ] (مص مرکب ) قسمی برهم زدن چشم بقصد ایماء و اشاره . اشاره کردن با گوشه ٔ چشم . نوعی غنج و دلال کردن معشوق برای عاشق
: چشمکی مزنه و دلی مبره
چشمک دیگرش کمک مکنه .
شاعر خراسانی (از انجمن آرا).
۞ رجوع به چشمک و چشمک زن و چشمک کردن شود.