اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم گرفتن

نویسه گردانی: CŠM GRFTN
چشم گرفتن . [ چ َ / چ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چشم بستن . دیده برهم نهادن . || چشم پوشی کردن . صرف نظر کردن :
در جهان ارباب همت نیز بی حاجت نیند
از متاع آفرینش چشم میگیریم ما.

وحید (از آنندراج ).


- چشم را چیزی گرفتن ؛ کنایه است از حاجب شدن آن چیز جلو چشم و مانع شدن چیزی از دیدن چشم :
دود آهم چشم او خواهد گرفت آخر اگر
دیده گستاخانه بر روی تو روزن باز کرد.

نصیر همدانی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشم پیش گرفتن . [ چ َ / چ ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) چشم پوشیدن و خجل شدن . (ناظم الاطباء).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.