اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم گشته

نویسه گردانی: CŠM GŠTH
چشم گشته . [ چ َ / چ ِ گ َ ت َ / ت ِ ] (ن مف مرکب ) احول بود. (فرهنگ اسدی ). احول را گویند. (برهان ). احول که عبارت از کج نظر باشد. (آنندراج ). احول و لوچ . (ناظم الاطباء). احول و کج بین . (فرهنگ نظام ) :
هجا کرده ست پنهان شاعران را
قریع، آن کور ملعون چشم گشته .

عسجدی (از فرهنگ اسدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.