اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چشم نمودن

نویسه گردانی: CŠM NMWDN
چشم نمودن . [ چ َ / چ ِ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) ترسیدن . (آنندراج ) :
از بیخودی امروز ز خودچشم نمودیم
از بهر همین روی بدیوار نشستیم .

خان خالص (از آنندراج ).


|| ملامت کردن و سرزنش نمودن . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.