چشمه ماهی
نویسه گردانی:
CŠMH MAHY
چشمه ماهی . [ چ َ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: «از مزارع خزل است که در دامنه ٔ کوه کرد، سه فرسخ ونیمی نهاوند واقع شده و خرابه و دیم کاری است . زمین آن پست و بلند است و چشمه ٔ کوچکی دارد که ماهی در آن پیدا میشود و در کوه آن قوچ و تیهو و کبک وجود دارد. اهالی آب خوردن از رودخانه ٔ کاماسب برمیدارند». (از مرآت البلدان ج 4 ص 245). و در فرهنگ جغرافیایی آمده است : «دهی است از دهستان خزل شهرستان نهاوند که در 14 هزارگزی شمال باختری شهر نهاوند و 8 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ نهاوند به کرمانشاه کنار گاوماسیاب واقع است کوهستانی و سردسیراست و 138 تن سکنه دارد. آبش از چشمه و محصولش غلات ،توتون ،چغندر و لبنیات . شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است . ایل ترکاشوند برای تعلیف احشام به این آبادی می آیند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
چشمه ماهی . [ چ َ م َ] (اِخ ) دهی است از دهستان هلیان ، بخش مرکزی شهرستان شاه آباد که در 30 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و 12 هزارگزی شاه بداغ...
چشمه ماهی . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دوستان بخش بدره ٔ شهرستان ایلام که در 81 هزارگزی خاور ایلام و 6 هزارگزی شمال راه مالرو ...
چشمه ماهی . [ چ َ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ شهرستان مشهد که در 65 هزارگزی شمال باختری مشهد و 5 هزارگزی شمال راه ش...
چشمه در ماهی بودن . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ دَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از بودن آفتاب در برج حوت . (ناظم الاطباء). مرادف چشمه بماهی شدن .رجو...
چشمه در ماهی روان . [ چ َ / چ ِ م َ / م ِ دَ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یعنی آفتاب در برج حوت . (آنندراج ). یعنی آفتاب در حوت . (شرفنامه ٔمن...