اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چم گرفتن

نویسه گردانی: CM GRFTN
چم گرفتن . [ چ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رونق گرفتن . سروسامان گرفتن . بسامان شدن :
چرا همی نچمم تا کند چرا تن من
که نیز تانچمم کار من نگیرد چم .

رودکی .


رجوع به چم شود. در تداول روستائیان خراسان ، چم کسی را گرفتن ؛ کنایه است از بدست آوردن دل وی و بمراد دلش کار کردن یا سخن گفتن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.