گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چنبر زدن نویسه گردانی: CNBR ZDN چنبر زدن .[ چَم ْ ب َ زَ دَ ] (مص مرکب ) حلقه زدن : درون دریا مد آمدی به روز دو بارچنانکه چرخ زدی اندر آب او چنبر. فرخی .زین دو سه چنبر که بر افلاک زدهفت گره بر کمر خاک زد. نظامی .رجوع به چنبر شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود