چنبری
نویسه گردانی:
CNBRY
چنبری . [ چَم ْ ب َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: آبادیی است قدیم النسق از جمله ٔ قرا و مزارع طبس میباشد که در جلگه واقع است و هوایی معتدل دارد و محصول آن گندم و جو است و از آب قنات مشروب میشود. (از مرآت البلدان ج 4 ص 274).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
چنبری . [ چَم ْ ب َ ] (ص نسبی ) مدور و گرد دایره ای . (ناظم الاطباء). چنبرمانند. حلقه مانند. دایره مانند. هر چیز که چون کم غربال و چنبر دف و ام...
گنبد چنبری . [ گُم ْ ب َ دِ چَم ْ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : طلب کن بقا را که کون و فسادهمه زیر این گنبد چنبری است ...
چرخ چنبری . [ چ َ خ ِ چَم ْ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان . (ناظم الاطباء). چرخ . کنایه از آسمان است : چنبر از هم برگشاید چرخ از اقبال ت...