اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چنگال تیز کردن

نویسه گردانی: CNGAL TYZ KRDN
چنگال تیز کردن . [ چ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مجهز شدن برای کشتار. خویشتن را نیرومند کردن :
دگر ننگ دیوی بود پر ستیز
همیشه ببد کرده چنگال تیز.

فردوسی .


همی گفت و مرگ از نهان در ستیز
همی کرد بر جانش چنگال تیز.

اسدی (گرشاسبنامه ).


چون محمود مردی بر او خشم گرفته و بر عزل او دل نهاده و دشمنان بسیار وزیر را پیش آمده و چنگال تیز کرده اند. (آثار الوزراء عقیلی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.