چنگ پشت . [ چ َ پ ُ ] (ص مرکب ) خمیده پشت . کوژپشت . (آنندراج ) (از مجموعه ٔ مترادفات ص
290). کوژپشت و احدب . (ناظم الاطباء)
: پیران چنگ پشت و جوانان چنگ زن
در چنگ جام باده و در گوش بانگ چنگ .
سوزنی .
پیریش چنگ پشت کرد و ضعیف
چون بریشم ز گوشمال رباب .
سوزنی .
فلک چنگ پشت است و ساعات رگها
که رگ بیست وچهار است بر چنگ بسته .
خاقانی .