چوب انداز
نویسه گردانی:
CWB ʼNDʼZ
چوب انداز. [ اَ ] (نف مرکب ) که چوب اندازد. اندازنده ٔ چوب . || (ق مرکب ) تقویمی بی توجه به نرخ معلوم و متداول . با تخمین . غلطانداز. علی اللهی . چکی . با تخمینی جاهلانه و سرسری گفتن بهای چیزی را بگزاف . تقویم بی فکر و رویه .
- بهای چیزی را چوب انداز گفتن ؛ بدون مطابقت واقعی آن ، به احتمال گول خوردن مشتری قیمتی بگزاف گفتن .
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
چوب انداز گفتن . [ اَ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) تقویم کردن نه بر حقیقت ، بلکه بی اندیشه و علی العمیا. بها گفتن بتخمین . پراندن قیمت چیزی . چکی گف...