چوب چینی
نویسه گردانی:
CWB CYNY
چوب چینی . [ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بیخی است معروف و گیاه او بی گل و بی ثمر است . برگش به زنبق و ساقش به نی شبیه است و بهترین آن قطعه های بزرگ املس سرخ نیم رنگ شاخ جهانیده بی کرم و بی گره است و بسیار صلب و اندرون سیاه و ثقیل الوزن بحد افراط که صمغی نامند خوب نیست و کرم زده ٔ او ضعیف القوة است . مرکب القوی و مایل بحرارت یبوست آن زیاده بر حرارت و بغایت مخفف رطوبات غریبه و ملطف و مفتح و محلل و مدر بول و عرق و با رطوبت فضلیه و مقوی باه و منقی خون و روح از کثافات و با قوه ٔ قابضه و مقوی حرارت غریزی وسریعالنفوذ در عمق بدن و مقوی اعضای رئیسه و اعضای تناسل و معده و جهت علت آتشک و قروح خبیثه بی عدیل و در رفع امراض مزمنه و آکله و علل سوداوی مثل جرب و حکه و تب ربع و نواصیر و درد مفاصل و جذام و داءالفیل و سایر اوجاع بارده و جراحات مزمنه و اورام صلبه و داءالثعلب و داءالحیه و سرطان و بهق و برص سیاه و مالیخولیا که از احتراق بلغم باشد و جهت قطع عادت افیون بی نظیر و رافع مواد نزلی و زکام و منوم و نیکوکننده ٔ رنگ رخسار و مستمن اکثر ابدان و در توالد و تناسل قوی الاثر و در بروز فرمودن حصبه و رفع سمیت خلط و اختلاط ذهن ، مکرر حقیر تجربه نموده است و علاج مایوسین باه شده و مستعمل در اکثر مواد، آب طبیخ اوست و جرم او مسدد و قوی التخفیف است مگر تازه ٔ او که خشک نشده باشد و نخوردن نمک در ایام خوردن او کلیت نیست چه ترک عادت او و اعتیاد به ادویه حاره ٔ مظنه ٔ ضرر است در اکثر امزجه و همچنین اجتناب محرورین از ربوب حامضه واشربه ٔ کم ترشی لزوم ندارد. و بتجربه حقیر مکرر رسیده است که جمعی بجهت علتی چند از آب متضرر میشدند و بجای آب طبیخ و نقیع چوب چینی مدتها آشامیده از حموضات قلیله اجتناب ننموده اند و بسیار منتفع گردیدند و اقسام استعمال او و اخذ عرق و نقوع و غیر آن در دستورات تحریر یافته و مربای او در جمیع افعال ضعیف تر ازطبیخ اوست مگر در تقویت معده و دماغ . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). ریشه ٔ معرق که از چین آورند. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
. نام پارسی چوبِ چینی čūbi čīnī ("ریشه چینی")، کوباچینی cobacīnī یا کوپاچینی copacīnī [کبابه چینی!] در سنسکریت نو کوب/چوب-چینی ;kub-čīnī) در...
نام میوه ای است در هندوستان شبیه به بهی عراق . (برهان ) (آنندراج ). به باشد و آن را بل نیزگویند و از آن مربا بپزند و آن را مربای بیل گویند.(فرهنگ جهان...