اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چوگان خوردن

نویسه گردانی: CWGAN ḴWRDN
چوگان خوردن . [ چ َ / چُو خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) ضرب و زخم دیدن از چوگان . چوب خوردن :
هرآینه که نشان گیرد از جراحت گوی
چوبی محابا هر سو همی خوردچوگان .

فرخی .


وگر گوید ربایم زآن زنخ گوی
بگو چوگان خوری زآن زلف بر روی .

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.