اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چوگان کردن

نویسه گردانی: CWGAN KRDN
چوگان کردن . [ چ َ / چُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) چوگان ساختن . ساختن چوگان . تراشیدن و پرداختن چوگان . ترتیب دادن چوگان :
خمیده بیدش از سودای خورشید
بلی رسم است چوگان کردن از بید.

نظامی .


|| دوتا کردن . کوژ و منحنی کردن . خمیده کردن . چنگ کردن :
قدم کرد چوگان و در خم اوی
ز میدان عمرم بسر برد گوی .

اسدی .


- از قامت کسی چوگان کردن ؛ گوژ و منحنی ساختن قامت کسی . دوتا کردن بالای آخته ٔ کسی . چنگ کردن قد کسی :
ای جوان سروقد گوئی ببر ۞
پیش از آن کز قامتت چوگان کنند.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.