اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چون و چرا

نویسه گردانی: CWN W CRʼ
چون و چرا. [ ن ُ چ ِ ] (اِ مرکب ) (مرکب از چون ، چگونه + چرا، ادات استفهام ) مباحثه و گفتگو. مناقشه و منازعه . (ناظم الاطباء). جدل :
نیابی به چون و چرا نیزراه
نه کهتر بدین دست یابد نه شاه .

فردوسی .


اگر کشته گر مرده هم نگذریم
سزد گر به چون و چرا ننگریم .

فردوسی .


به رزم دلیران توانا بود
به چون و چرا نیز دانا بود.

فردوسی .


|| چگونه و به چه علت :
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون از این غصه ننالیم و چرا نخروشیم .

حافظ.


- چون و چرا خواستن ؛ دلیل خواستن . علت و کیفیت و چگونگی امری را پرسیدن :
چون چون و چرا خواستم و آیت محکم
در عجز بپیچیدند این کور شد آن کر.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
چرا و چون . [ چ ِوُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چون و چرا. استدلال خواستن . تعلیل طلبیدن . مناظره . بحث و تعلیل : تو گرد چون و چرا گر همی نیاری ...
بی چون و چرا. [ ن ُ چ ِ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) بی اندک مخالفت . (یادداشت مؤلف ). بی چون و چراتسلیم شد. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به بی ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.