چهارچشم شدن . [ چ َ
/ چ ِ چ َ
/ چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه است از به دقت در کسی یا چیزی نگاه کردن . کنجکاوانه به بررسی چیزی پرداختن . با کنجکاوی فراوان به کسی یا چیزی نگریستن
: صدر جهان محمد اسعد که سوی او
اقبال را شده ست ز جودش چهارچشم .
هروی مروزی .
رجوع به چارچشم شدن شود.