چهار شدن
نویسه گردانی:
CHAR ŠDN
چهار شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دو به اضافه ٔ دو گشتن . اربع شدن . ارباع . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
چهار گوش شدن . [ چ َ / چ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) همه ٔ قوه ٔ شنوائی خود بکار بردن برای بهتر شنیدن سخن یا آوائی . گوش تیز کردن . به سخن یا آوای...
چهار دندان شدن . [ چ َ / چ ِ دَ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) دارای چهاردندان گردیدن . || در چهارپایان اهلی کنایه از پیر شدن باشد. چهار دندان شدن شتر...