اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهارضرب زدن

نویسه گردانی: CHARḌRB ZDN
چهارضرب زدن . [ چ َ / چ ِ ض َ زَ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از تراشیدن موی ریش و سبیل و ابرو و مژگان باشد و این آئین بعضی از قلندران بوده است :
مرا ز صحبت اضداد عشق یار برید
چهارضرب کسی زد کزین چهار برید.

ملاقاسم مشهدی .


رجوع به چارضرب و چارضرب زدن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.