اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چهره گشای

نویسه گردانی: CHRH GŠAY
چهره گشای . [ چ ِ رَ / رِ گ ُ ] (نف مرکب ) چهره گشا. آنکه چهره گشاید. که روی باز کند که رخسار گشاده سازد. که پرده از رخ بیکسو زند :
اندرین موسم نوروز که از لطف هوا
لعبتان بینی در انجمن ۞ چهره گشای .

شرف شفروه .


|| صورتگر. نقاش :
نقش دلبند دلگشای ترا
خامه ٔ فتنه بوده چهره گشای .

ابوالفرج رونی .


نقش بندان پرده ٔ جان را
نقش دیوار تست چهره گشای .

سیف اسفرنگ .


خانه ٔ مانی است طبع چهره گشای بهار
نایب عیسی است ماه رنگرز شاخسار.

(؟)


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.