چه کندن . [ چ َه ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چاه کندن . کندن چاه . حفر چاه . فروبردن چاه در زمین .
-
چه کندن برای کسی ؛ کنایه است از پاپوش دوختن برای او. بقصد گرفتارساختن کسی . وسایل آسیب دیدن وی را فراهم کردن
: گِردخود چون کرم پیله برمتن
بهر خود چه میکنی اندازه کن .
مولوی .
دو کس چَه کنند از پی خاص و عام
یکی خوب سیرت یکی زشت نام .
سعدی (بوستان ).