اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چی

نویسه گردانی: CY
چی . (اخ ) نام سلسله ٔ دوازدهم سلاطین چین وآنان چهار تن بوده اند و نام پادشاه اول این سلسله گاودی بوده است (یعنی بلندمرتبه ). (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
به نوازنده ی ساز یا آلت موسیقی اطلاق میگردد
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
کوتال چی . (ترکی - مغولی ، ص مرکب ، اِ مرکب ) مهتر اسب و خادم و راعی آن . (آنندراج ). مأخوذ از ترکی ، سئیس و پرستار اسبان . (ناظم الاطباء). از ت...
موزیک چی . (ص مرکب ، اِ مرکب ) (موزیک فرانسه + چی پسوند ترکی ). نوازنده ٔ آلات موسیقی نظامی . موزیکانچی . موزقانچی . و رجوع به موزیکانچی شود.
نقاره چی . [ ن َ / ن َق ْ قا رَ / رِ ] (ص مرکب ) چوبک زن . (یادداشت مؤلف ). نقاره زن . نقارچی . نوازنده ٔ نقاره . رجوع به نقارچی شود.- امثال :...
دوچرخه چی . [ دُ چ َ خ َ / خ ِ ] (ص نسبی ) (مرکب از «دوچرخه » + «چی » پسوند نسبی مأخوذ از ترکی ) دوچرخه سوار. آن که دوچرخه براند. که سوار دوچر...
کالسکه چی . [ ل ِ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) (از: کالسکه روسی + چی ترکی ) شخصی که کالسکه راند و در عرف کوچبان خوانند. (آنندراج از سفرنا...
کنترات چی . [ ک ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه فروش جنس یا اجناسی را به ادارات دولتی و شرکتها مقاطعه کند. مقاطعه کار. پیمانکار: کنترات چی ارتش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خمپاره چی . [ خ ُ رَ / رِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه در لشکرها بکار خمپاره می پردازد.
« قبلی ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۱۱ ۹ ۱۰ ۱۱ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.