گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چیتگر نویسه گردانی: CYTGR چیتگر. [ گ َ ] (ص مرکب ) (مرکب از «چیت » + «گر» علامت صفت فاعلی ) چیت ساز. || آنکه چیت ها را رنگ کند : به او یک قلم چیتگر یار نیست اگر رشوه چیت قلمکار نیست .طغرا (آنندراج ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی چیتگر چیتگر. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است جزء بخش کن شهرستان تهران . در هشت هزارگزی جنوب باختر کن بین دو جاده ٔ اسفالت تهران به کرج در جلگه واقع شده... چیتگر چیتگر. [ گ َ ] (اِخ )دهی است از دهستان جعفرآباد فاروج بخش حومه ٔ شهرستان قوچان . در 75هزارگزی باختر قوچان و 9 هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ قدی... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود