گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چیره بازو نویسه گردانی: CYRH BAZW چیره بازو. [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) توانا. قادر : بداد و دهش چیره بازو بودجهانبخش بی همترازو بود.نظامی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود