اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چیره کردن

نویسه گردانی: CYRH KRDN
چیره کردن . [ رَ / رِ ک َ رَ ] (مص مرکب ) مسلط کردن . فایق کردن . تغلیب . اِدالَه . اظهار.
- چیره کردن بر کسی یا چیزی ؛ مسلط کردن بر... مستولی کردن بر... :
دَرِ خوردنت چیره کن بر نهاد
اگر خود بمانی دهد آنکه داد.

فردوسی .


- چیره کردن کسی یا چیزی را بر کسی یا چیزی ؛ کسی را بر کسی یا چیزی مسلط کردن :
جهانجوی گفت ای سر انجمن
تو کردی ورا چیره بر خویشتن .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
چیره دستی کردن . [ رَ / رِ دَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غلبه کردن . زبَردستی نشان دادن . درازدستی کردن : همان زنگیان چیره دستی کنندچو پیلان آشفته...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.