گفتگو درباره واژه گزارش تخلف چین نویسه گردانی: CYN چین . [ چ ِ ] (اِخ ) ۞ (ارنست بوریس ). عالم وظائف الاعضاء انگلیسی در سال 1904م . در آلمان متولد شد. استاد علم الامراض در آکسفورد برای همکاری با فلوری ۞ و فلمینگ ۞ در کشف پنی سیلین قسمتی از جایزه ٔ نوبل 1945 م . به وی داده شد. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی بهارخانه ٔ چین بهارخانه ٔ چین . [ ب َ ن َ ی ِ ] (اِخ ) بتخانه ٔ چین : بهارخانه ٔ چین است یا شکفته بهارمه دوپنج وچهار است یا بت فرخار؟مسعودسعد. چین پیدا کردن چین پیدا کردن . [ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چین خوردن . چروک یافتن . کیس پیدا کردن . نورد و شکنج یافتن . شکن گرفتن . رجوع به جمع شدن شود. اغله چین بالا اغله چین بالا. [ اِل ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . محلی است کوهستانی و گرمسیر و مالاریایی . صدوبیست ت... اغله چین پایین اغله چین پایین . [ اِ ل ِ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چرام بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان . محلی است دشت و گرمسیر و مالاریایی . دویست وهفتا... چین و چروک خوردن چین و چروک خوردن . [ ن ُ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تا خوردن .شکن یافتن . کیس برداشتن . بسیار نورد و شکن یافتن . کاسه به چین بردن کاسه به چین بردن . [ س َ / س ِ ب ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) مثل است نظیرزیره به کرمان بردن . (از امثال و حکم ) : که می برد به عراق این بضاعت ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ صفحه ۱۴ از ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود