اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

چین چین

نویسه گردانی: CYN CYN
چین چین . (ص مرکب ) شکن شکن . با چین های بسیار. صاحب چین های بسیار. پرشکن :
ای زلف سرکشت همه چین چین شکن شکن
مویت برای بردن دلها رسن رسن .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
چین پیدا کردن . [ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چین خوردن . چروک یافتن . کیس پیدا کردن . نورد و شکنج یافتن . شکن گرفتن . رجوع به جمع شدن شود.
بهارخانه ٔ چین . [ ب َ ن َ ی ِ ] (اِخ ) بتخانه ٔ چین : بهارخانه ٔ چین است یا شکفته بهارمه دوپنج وچهار است یا بت فرخار؟مسعودسعد.
خاک جرعه چین . [ ک ِ ج ُ ع َ / ع ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وصف خاک است که چون آب بر آن ریزند آب را کم کم فروکشد. کنایه از شخص ریزه خوار...
چین و چروک خوردن . [ ن ُ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ ] (مص مرکب ) تا خوردن .شکن یافتن . کیس برداشتن . بسیار نورد و شکن یافتن .
کاسه به چین بردن . [ س َ / س ِ ب ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) مثل است نظیرزیره به کرمان بردن . (از امثال و حکم ) : که می برد به عراق این بضاعت ...
ماچین از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد چین در نوشتارهای کهن پارسی به ایالت سین‌کیانگ امروزی اطلاق می‌شد. بخش‌های جنوبی کشور کنونی جمهوری خلق چین و همچنین ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.