حاء
نویسه گردانی:
ḤAʼ
حاء. (ع ص ) مرد صالح . مرد نیکوکار. || زن بلندآواز. زن جهوریةالصوت . || زن زبان دراز. زن سلیطه . || (اِخ ) نام مردی . || نام قبیله ای .
واژه های همانند
۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
روانه ها
پروانه ها قسمت عمده ای از جهان حشرات را تشکیل می دهند وطبق محاسبات دانشمندان ، تاکنون ُیکصد هزارنوع از این حشره شناخته شده است.
بالها...
کلریت ها سیلیکات هاى دو لایه اى ( فیلوسیلیکات ها ) مى باشند ساختمان کلریت هاى معمولى شامل یک لایه تالک ( لایه هشت وجهى که بین لایه هاى چهار وجهى فشرده...
کلریت ها سیلیکات هاى دو لایه اى ( فیلوسیلیکات ها ) مى باشند ساختمان کلریت هاى معمولى شامل یک لایه تالک ( لایه هشت وجهى که بین لایه هاى چهار وجهى فشرده...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
شاه خل ها. [ هَِ خ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سرآمد دیوانگان و کودنان و کم عقلان ؛ در تداول خانگی در دیدن عملی برخلاف رسم و یا عقل گویند:...
ژزوئیت ها. [ ژِ ](اِخ ) ۞ آباء یسوعیین . کشیشان پیرو طریقت ایگناس . رجوع به آباء یسوعیین شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
نزدیکی ها. [ ن َ ] (اِ مرکب ) همسایگی ها. || زودی ها. پس از چند هنگام . (ناظم الاطباء). رجوع به نزدیک ها و نزدیک شود.